کد مطلب:173355 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

سوختن در آتش عشق




در راه دوست كشته شدن آرزوی ماست

دشمن اگر چه تشنه به خون گلوی ماست



گردیم دور یار چو پروانه دور شمع

چون سوختن، در آتش عشق، آرزوی ماست



از جان گذشته ایم و به جانان رسیده ایم

در راه وصل، این تن خاكی عدوی ماست



خاموش گشته ایم و فراموش كی شویم

بس این قدر، كه در همه جا، گفت و گوی ماست



ما را طواف كعبه به جز، دور یار نیست

كز هر طرف رویم، خدا روبروی ماست



هر جای كه هست روی زمین، ارغوان سرخ

آبش ز خون ما، گلشن از خاك كوی ماست



گر بسته اند مردم ظالم، زبان خلق

غم نیست، چون كه غالب دل ها به كوی ماست [1] .




[1] مهدي بهاالدين.